پارادوکس پدربزرگ؛ بازگشت در زمان
نمیدونم تا حالا دربارهی فرضیهی تناقض پدربزرگ چیزی شنیدین یا نه. تو این تئوری، فردی به زمان گذشته برمیگرده و پدربزرگ خودش رو میکشه در حالیکه پدرش (یا مادرش) هنوز به دنیا نیومده . اینجا پارادوکسی داریم از این نکته که در صورت بروز چنین اتفاقی، او اصلاً نمیتونسته متولد بشه و نتیجتاً نمیتونسته به عقب برگرده و پدربزرگش رو بکشه. بنابراین پدرش (یا مادرش) متولد شده و به همین شکل خودش هم متولد شده. یک نمونهی واضح از حلقهی علت و معلول.
این فرضیه اولین بار در کتاب “مسافر بیمقصد” René Barjavel در سال 1942 مطرح شد و پایهی بحثهای فلسفی زیادی در این زمینه شده و اینکه در صورت اختراغ ماشین زمان، فرضیه چطور تعبیر میشه.
تئوریهای مختلفی به عنوان پاسخ این مساله پیشنهاد شده از جمله اینکه بطور کلی امکان تغییر گذشته به فرد داده نمیشه و خط زمان، یه مسیر ثابت و غیرقابل تغییره و اینکه مسافر زمان، احتمالاً در یک خط سیر زمانی موازی با گذشتهی خودش فرود میاد، در حالیکه خط سیر اصلی در مسیر خودش ادامه پیدا میکنه. این فرضیه، یکی از بحثانگیزترین موارد مطرح شده در زمینهی بعد چهارم به حساب میاد. در مکانیک کوانتومی، تفسیر دنیاهای چندگانه میگه که هر پیشامد کوانتومی با احتمال غیرصفر، تمامی آیندههای احتمالی رو تجربه میکنه منتها هرکدوم در دنیاهای موازی باهم. بنابراین سفر به گذشته میتونه کاملاً مستقل از مسیری باشه که یکبار اتفاق افتاده و هیچ تاثیری روی زمان حال نداشته باشه.
![]()
فرضیهای مشابه، مطرح میکنه که این دنیاهای متفاوت (که ازشون به عنوان بعد چهارم یاد میشه و متفاوت از تعریف “زمان” به عنوان بعد چهارمه) قطعاً از هم جدا هستند چرا که تلاقیشون در هر زمان یا مکانی باعث تولید یک انرژی بسیار عظیم میشه که اونها رو کاملاً متلاشی میکنه. در واقع این فرضیه، یکی از احتمالات رخداد Big Bang یا انفجار بزرگ - که منجر به تشکیل دنیا در سهمیلیارد سال پیش شد- محسوب میشه.
از طرف دیگه عدهای معتقدند که اصولاً اعمال مسافران زمان باعث شده تا جهانی که امروز توش زندگی میکنیم به شکل الانش باشه و ما همواره تحت تاثیر حوادث ماورایی مرتبط با این موضوع قرار داریم. این نظریه هم با تئوری بالا قابل برداشته چرا که در صورتیکه مسافر زمان، به دنیای موازی خط سیر اصلی برنگرده، احتمال اینکه با انجام کوچکترین عمل در زمان حال، تاثیر قابل ملاحظهای بذاره، کم نیست. چیزی که بهش تاثیر پروانهای گفته میشه و یکی از نتایج فرعی مسالهی سفر در زمانه.
درباره این موضوع، تابحال فیلمهای زیادی ساخته شده که شاید معروفترینشون Back to the Future باشن. سهگانهی رابرت زمکیس که تمام حالات مختلف سفر در زمان و نتایج حاصل از اون رو بررسی کرده بود..
اگه بخوایم بطورخلاصه بگیم، فرضیههای زیر در مورد بازگشت در زمان مطرح شدهن:
1 - فرضیهی خط سیر زمانی حفاظتشده؛ که دربارهش صحبت شد و به فرد مسافر، اجازه هیچ نوع تغییری در زمان نمیده. مثلاً شما میخواین پدربزرگ رو با تفنگ بکشین، در همون لحظهای که شما گلوله رو شلیک میکنین، پدربزرگ خم شده تا عصاشو که افتاده زمین برداره! یا مثلاً تفنگتون خفه میکنه و شلیک نمیکنه یا چیزای دیگه و در واقع طبیعت به هر شکلی که ممکنه، شما رو از انجام کاری
که مقدور نیست، باز میداره.![]()
2 - فرضیهی تخریب زمان؛ که فرد رو مجاز میدونه حتی به شکل غیرمستقیم، زمان رو دستکاری کنه و البته باعث تاثیر پروانهای عملش در آینده باشه. فیلم” تاثیر پروانهای” که در سال 2004 اکران شد کاملاً به این فرضیه میپردازه.
3 - دنیاهای چندگانه؛ فرد با سفرش، دنیایی موازی دنیای موجود میسازه یا اینکه وارد یک دنیای موازی از قبل تعریفشده میشه.
4 - خط سیر زمانی مقدور یا تعریفشده؛ مشابه فرضیه اول. نمونهی این فرضیه رو در سریال کارتونی Futurama میشه دید که شخصیت اصلی با بازگشت به گذشته، نهایتاً مجبور به انجام عملی میشه که در گذشته هم انجام داده بود.
برگرفته از سایت http://fancies.wordpress.com
برای مطالب بیشتر در این زمینه:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار